لحظه ای درنگ

در پاسخ به: طنز_ منبر

نظر از: مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار [عضو] 
5 stars

موفق باشید
خوشحال میشم به وبلاگمون سر بزنید
shalamzar.kowsarblog.ir/

1400/02/06 @ 10:14

در پاسخ به: پای درس دل

نظر از: مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار [عضو] 
5 stars

اللهم عجل لولیک الفرج

1399/09/25 @ 09:18

در پاسخ به: قطعه ای از بهشت... حرم امام رضا علیه السلام

نظر از: عابدی [عضو] 
5 stars

کاش بشود که باشم اربعین در کربلا

باید که فقط خدا بخواهد و آقا

شاید که بگیرم پاسپورت و ویزا

اما آقا نخواهد نمیشود باشم اربعین در کربلا

1396/08/08 @ 12:26

در پاسخ به: قطعه ای از بهشت... حرم امام رضا علیه السلام

نظر از: عابدی [عضو] 
5 stars

خرج تو میکنم دلتنگی هایم را ، به امید دیدار کربلای تو …

من دلم نازک است و زود می گیرد…

اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ؛

ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود …

وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد …

وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست …

آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت!

1396/07/12 @ 09:55

در پاسخ به: شهادت بی بی دوعالم...

نظر از: افسر جوان...نوری [عضو] 
4 stars

احسنت موفق باشید مطلب زیبایی بود

1395/11/23 @ 23:29

در پاسخ به: کلام شهدا

نظر از: افسر جوان...نوری [عضو] 
5 stars

بسیار زیبا بود احسنت
منتظر حضورتون در وبلاگ بازیگران حقیقی هستیم
http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/

1395/10/10 @ 16:15

در پاسخ به: اقا جانم

نظر از: نرجس خاتون(س) شاهین شهر [عضو] 

ده شب چراغانی بود یکسر زمین و آسمان

گویا که ماه دیگری تابیده در کون و مکان

بانگ طرب از درگه خلاق سرمدی آمده

هنگام شور و شادی آل محمد (ص) آمده

دهه کرامت ، میلاد دو ماه تابان ولایت بر همه دوستداران و عاشقان خاندان ولایت مبارک باد.

1394/06/02 @ 09:57

در پاسخ به: اقا جانم

نظر از: حيدري [عضو] 

40معجزه از پیامبر صلوات الله علیه
1–پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم پس از درخواست قريش، شقّ‏ القمر كرد؛

2- هشتاد نفر را با مقدار كمى جو سير كرد كه عناق یكى از آنها است،

3-در جايى ديگر هشتاد نفر را با نان اندكى كه در دست اَنَس بود سير كرد.

4-در جايى ديگر تمام سپاهيان با خوردن مقدار كمى خرما كه دختر بشير به پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم داده بود سير گشتند و از خرما نيز چيزى باقى ماند.

5-يك بار ديگر، آب از ميان انگشتانش جوشيد و همه را سيراب كرد. و از ظرفى كه دهانه آن بسيار تنگ بود وضو گرفت.

6-يك بار آب وضويش را در چشمه تبوك و بار ديگر در چشمه حديبيه ريخت و آب از آن دو فوران كرد و هزاران نفر از آن سيراب گشتند در حالى كه پيش‏تر آب نداشتند.

7-يك بار مشتى خاك به سوى مشركان ريخت و چشمان آنان كور شد و خدا در اين باره اين آيه را نازل كرد: «وَما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللَّهَ رَمى» « هنگامى كه ريگ به سوى آنان افكندى، تو نيفكندى بلكه خدا افكند»
8-معجزه ديگر او اين بود كه وقتى كه براى او منبرى ساختند، تنه درخت خرمايى كه پيش‏تر بر آن مى‏ نشست و خطبه می گفت از دورىِ رسول خداصلى الله وعليه وآله وسلم ناله زد به طورى كه ناله او را همه ياران شنيدند، پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم به آن تنه نخل دستى زد و تنه ساكت شد.
9-هنگامى كه از يهود درخواست كرد كه مرگ را آرزو كنند، به آنها خبر داد كه هيچ‏گاه آرزوى مرگ نخواهند كرد.
10-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم از غيب خبر داد و فرمود: “عمّار را گروه طغيان‏گر خواهند كشت” و “حسن‏ عليه‏السلام با صلحش كار دو گروه از مسلمانان را اصلاح خواهد كرد".
11-همچنين از مردى خبر داد كه در راه خدا می جنگد ولى سرنوشتش جهنم است و سرانجام خودكشى می كند، او سراقة بن جعشم بود، روزى پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم را تعقيب كرد ناگاه پاى اسب سراقه در زمين فرو رفت و دود او را احاطه كرد، او از پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم كمك خواست و پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم براى او دعا كرد و نجات يافت. پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم او را هشدار داد كه روزى كسرى او را خواهد گرفت و دستبند به او خواهند زد؛ چنين نيز شد.
12-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم در همان شبى كه اسود عنسى -كه در يمن بود- كشته شد، از مرگش خبر داد و قاتلش را معرفى كرد.
13-بر صد مرد قريشى كه منتظر او بودند خاك پاشيد و ديگر او را نديدند.
14-شترى با تذلّل به حضرت شكايت برد.
15-دو درخت را نزد خود فرا خواند و آنها نزد او آمدند، سپس به آنها دستور داد كه جدا شوند و جدا شدند.
16-مسيحيان را براى مباهله فرا خواند و به آنها خبر داد كه اگر مباهله كنند هلاك مى‏ گردند، و آنان نيز از مباهله امتناع ورزيدند.
17-عامر بن طفيل و اربد بن قيس كه دو جنگ‏جوى عرب بودند براى كشتنش نزد وى آمدند ولى بين او و آنها فاصله شد و پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم آنها را نفرين كرد و عامر به سبب غده ‏اى هلاك شد و اربد با صاعقه نابود گرديد.
18-روزى از مرگ اُبىّ بن خلف خبر داد و شخصى اُبى را با زخمى كوچك به قتل رساند.
19-روزى به او سم خوراندند و همه كسانى كه از آن خوردند مردند، ولى او بعد از اين حادثه چهار سال زنده ماند در حالى كه هنگام خوردن، آن گوشت سمى با وى سخن گفت.
20-در جنگ بدر، نام قهرمانان قريش را كه كشته مى‏ شوند نام برد، و پس از جنگ بر اجساد يك‏ يك آنها ايستاد.
21-خبر داد كه گروهى از امّتش در نزديكىِ دريا مى‏ جنگند، و اينچنين نيز شد.
22-مشارق و مغارب زمين برايش آشكار بود و از آن خبر مى‏ داد كه در امّت اسلام حاكمى بر مشرق و مغرب زمين حكومت خواهد كرد، و چنين نيز شد؛ و اين حاكم كه از مشرق زمين يعنى بلاد ترك تا مغرب زمين يعنى درياى اندلس و شهرهاى بربر را فتح مى‏ کند نمى‏ تواند سرزمين‏هاى جنوب و شمال خويش را فتح نمايد.
23-به دخترش فاطمه‏ عليهاالسلام خبر داد كه او اولين كسى است كه پس از رحلتش به او ملحق مى ‏شود، و چنين نيز شد.
24-همچنين خبر داده بود كه آن همسرش كه از بقيه بيشتر صدقه بدهد زودتر از ديگر همسرانش پس از رحلتش به او خواهد پيوست، و چنين شد زيرا كه زينب بنت جحش كه از ديگران بيشتر صدقه مى ‏داد زودتر به او پيوست.
25-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم به گوسفندى كه بى ‏شير بود دست كشيد و گوسفند پرشير شد، و اين سبب اسلام آوردن ابن‏ مسعود شد. او اين كار را بار ديگر در خيمه امّ‏ معبد خزاعيه انجام داد.
26-روزى چشم يكى از اصحاب درآمد و به زمين افتاد. پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم با دست خويش آن چشم را در جاى خود قرار داد و بهتر و سالم‏تر از چشم ديگر شد.
27-آب دهان خويش را در روز جنگ خيبر به چشمان دردناك على‏ عليه‏ السلام ماليد و در همان لحظه چشمانش سالم شد و او را پرچم‏دار سپاه كرد.
28-ياران پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم صداى تسبيح گفتن غذايى را كه در برابر پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم بود مى‏ شنيدند.
29-لب‏هاى يكى از ياران پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم به شدت درد مى ‏كرد، پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم دست بر آن كشيد و بى ‏درنگ شفا يافت.
30-روزى غذاى سپاهيانش بسيار كم شد، او باقيمانده غذاى موجود را جمع كرد و براى بركت‏ دار شدن آن دعا فرمود، سپس تمام ياران از آن غذا خوردند.
31-حكم بن عاص براى تمسخر پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم، لنگ‏ لنگان قدم برمى‏ داشت. پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم رو به او كرد و فرمود: همين‏گونه بمان. او تا آخر عمر لنگ‏ لنگان قدم برمى‏ داشت.
32-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم دست بر دست طلحه كه در جنگ اُحد آسيب ديد كشيد، و همان وقت دستش شفا يافت.
33-همچنين پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم حضرت على‏ عليه‏ السلام را باخبر ساخت كه در ماه مبارك رمضان به شهادت مى ‏رسد و محاسنش با خون سرش رنگين مى‏گردد.
34-او خبر از شهادت امام حسن‏ عليه‏ السلام و امام حسين‏ عليه‏ السلام داد و فرمود: حسن‏ عليه‏ا لسلام با سم، شهيد مى‏ شود؛ و حسين‏ عليه‏ السلام در كربلا شهيد مى‏ گردد در حالى كه تنها و بى ‏ياور خواهد ماند.
35-همچنين خبر داد كه امام رضاعليه ‏السلام -كه پاره تن او است- در طوس مدفون مى‏ گردد.
36-خبر داده بود كه امامان بعد از او دوازده نفر هستند، و نام همه را با اسم بيان كرد، و خبر داد كه اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام بعد از او با ناكثين و قاسطين و مارقين خواهد جنگيد.
37-خبر داده بود كه يكى از همسرانش ظالمانه به جنگ اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام خواهد رفت و سگ‏هاى حوأب بر او پارس خواهند كرد.
38-خبر داده بود كه فتنه‏ ها پس از او زياد خواهد شد، و ابوذر تنها و بى‏ كس خواهد مرد، و غذاى آخرين روزِ عمّار از دنيا مقدارى شير خواهد بود.
39-از معجزات پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم اين است كه خورشيد مطيع او بود و روزى به دستور او از غروب كردن باز ماند و يك بار نيز از طلوع كردن براى مدتى باز ماند.
40-همچنين روزى به درختى دستور داد كه از جايش حركت كند، درخت نيز از جايش حركت كرد و نزد پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم آمد و به او سلام كرد، سپس به جاى خويش برگشت، كه اين خبر در نهج‏ البلاغه نيز آمده است.
گفته ‏اند: هركه در اين معجزات شك نمايد و گمان كند كه نقل اين معجزات به حد تواتر نرسيده است و متواتر، فقط قرآن است، اين شخص مانند كسى است كه در شجاعت على‏ عليه‏ السلام يا كرم حاتم طايى شك كرده، ولى با اين حال نمى‏ تواند در تواتر قرآن كريم كه معجزه بزرگ پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم است شك كند كه پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم با آن با تمام خلق و فصيحان عرب كه هزاران نفر هستند به تحدّى برخاست و قرآن فصيحان و سخنوران عرب را به مبارزه دعوت مى‏ كند و از آنان مى‏ خواهد كلامى مانند قرآن بياورند يا حدّاقل ده سوره مثل قرآن يا يك سوره مثل آن بياورند، سپس قرآن مى ‏فرمايد: ” لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِنْسُ وَالجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا القُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً” “اگر انس و جن گرد آيند تا مانند اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورند هرچند برخى از آنها پشتيبان برخى ديگر باشند".
و خدا اين سخن را فرمود تا آنان را عاجز سازد. آنان نيز به عجز خويش اقرار كردند و از مبارزه با قرآن دست كشيدند و خود را در معرض مرگ و زنان و كودكان خويش را در معرض اسارت قرار دادند و نتوانستند با قرآن معارضه كنند و از ارزش آن بكاهند. سپس اين تحدّى به شرق و غرب عالم و تمام عصرها و دوران‏ها رسيد ولى كسى پيدا نشد كه با قرآن معارضه كند.


الحاقیات:
  • 1312-_-1.jpg - ضمیمه یافت نشد!
1393/10/29 @ 19:05